برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 ارديبهشت 1396برچسب:, | 20:58 | نویسنده : اسدي |

   

در آغوش خودم هستم

 

من خودم را در آغوش گرفته ام

 

نه چندان با لطافت...

 

نه چندان با محبت...

 

اما

 

وفادار.... وفادار...

 

 

فكر نمي كردم تو نيز بي وفا شوي

فرشته ي من ؛ عزرائيل


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1396برچسب:, | 21:2 | نویسنده : اسدي |

               

دنيا فقط از آن تو نيست...

 

هيچ كلاغي به طاووس رشك نمي برد

وقناري مي داند قارقار هم شنيدن دارد

 

هيچ موشي به فيل بخاطر بزرگي اش حسادت نمي كند

و زنبور مي داند كه گل مال پروانه هم هست

و رودخانه به قورباغه هم اجازه خواندن مي دهد

 

كوه از مرگ نمي ترسد

و هيچ سنگي به سفر فكر نمي كند

 

كاش ما هم مي دانستيم همه چيز فقط به ما تعلق ندارد.

آي.....

دنيا تنها به تو تعلق ندارد ....


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1396برچسب:, | 20:59 | نویسنده : اسدي |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1396برچسب:, | 11:59 | نویسنده : اسدي |

 يه زماني ، در اوج داشتن سخت ترين زندگي، بازم شاد بودم . لبخند از رو لبام كنده نميشد. با كوچك ترين چيز خوشحال مي شدم. تو مسير راه كارم اگه يه گل ميديدم كه غنچه داده يا يه گل خوشرنگ داده تا شب از شادي اون بوته منم شاد بودم. يه بچه رو مي ديدم كه لبخند رو لبشه منم تا شب با لبخند اون بچه لبخند داشتم.

اگه يه جوراب مي خريدم تا چند رو بهشون نيگاه ميكردم و از خوشحالي در پوست خودم جا نميشدم.

هيچ كس ؛هيچ كس نمي دونست در پشت اين چهره ي شادانم كوهي از مشكلات پمهان شده. وقتي ياد غم و غصه هام مي افتادم با يه نفس عميق همه رو قورت مي دادم برن به درك.

اما الان خودم زندگي رو به خودم جهنم كردم.....

قسمتي از نوشته هاي درد دل يك عزيزي كه نمي دونست بايد باكي درد دل كنه تا بغضش فراموش بشه........

منو ببخش كه اينا رو اينجا نوشتم.

ميخوام كمكت كنم اما نميدونم چطوري.....

ولش كن عزيز بزار اونايي كه خوشند خوش باشن. هرشب با يه گروه برن بيرون شام. به او ناچه تو چطوري....


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1396برچسب:, | 11:41 | نویسنده : اسدي |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.