فقط تو
دست تو برايم آشناست
قلب تو برايم مهربان است
حرف تو برايم متين است
*****
من فقط به تو اعتماد مي كنم
حرفم را به تو مي گويم
قلبم را به تو مي سپارم
دستم را به تو مي دهم
****
من خود را در تو يافته ام
بي تابانه تو را طلب مي كنم
به تو مي انديشم
و زمان را با تو لمس مي كنم
****
وقتي به تو مي انديشم
نوازش هاي تو را حس ميكنم
سرم را روي شانه هايت مي گذارم
وحرف ميزنم
انقدر حرف ميزنم تا دلم خالي شود
و تو چه صبورانه حرفهايم را گوش ميكني
****
من نيازمند نوازش هاي تو هستم
من نيازمند همينم كه تو مرا درك كني
و حرف هايم را گوش كني
مي دانم كه از اعماق دلم واقفي
من فقط تورا مي خواهم
مي دانم كه اين را هم مي داني
برچسبها:
برچسبها:
باز بيرون خانه ام
دنيا بس ناجوانمرد است.
گرگ در خانه آرميده
سگ نگهباني اش مي دهد
مرد در فكر عروسك
زن به تنهايي آلونك خويش مي سازد.
باز بيرون خانه ام
روباه نقشه مي كشد
و شير گرسنه منتظر پايان نقشه است
دنيا بس ناجوانمرد است
برادر، به روي ناموس، قدداره مي كشد.
باز بيرون خانه ام
گرگ پرسه مي زند
روباه زوزه مي كشد
سگ اما،آرام خفته است.
باز بيرون خانه ام
من كه ام
يك پروانه !
پروانه اي هديه به خار !
يك رز !
رزي اسير قفس عشق !
نمي دانم .
فقط
باز بيرون خانه ام
به كدامين گناه...
دنيا بس ناجوانمرد است...
برچسبها:
برچسبها: